پاییز می رسد که مرا مبتلا کند...!

ساخت وبلاگ
بیدمشک تگ ها chimie intre noi as a microbiologistِ (: من در جهانی موازی! my moods sweet dreams music box آخرین مطالب فردی هستم نشسته در مراسم پاتختی!!! اجازه می فرمایید گاهی خواب شما را ببینم؟! شادم که به هر حال به یاد تو ام اما....! بیست و یک! چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی؟! یاد شنگول و منگول و حبه ی انگور افتادم! تا تیر تمام نشده بنویسم حداقل! جای مهتاب به ت پاییز می رسد که مرا مبتلا کند...!...
ما را در سایت پاییز می رسد که مرا مبتلا کند...! دنبال می کنید

برچسب : نشسته,مراسم,پاتختی, نویسنده : 7bidmeshk7a بازدید : 81 تاريخ : پنجشنبه 16 شهريور 1396 ساعت: 20:26

امروز صبح دختری بودم که بسیار شیک و فرهیخته طور! و کتابخوان طور!زمان انتظارش در بانک را کتاب می خواند...D: اما در حال حاضر دختری هستم که به علت عدم دسترسی به بابیلیس موهایش را با بیگودی پیچیده که برای عروسی چهارشنبه که وقتی برای آرایشگاه رفتن نیست،تمرین کرده باشد!در حال حاضر شبیه هیئت منصفه ی دادگاه های قرن بیستم انگلستان است،با یک دستش بستنی نون خامه ای می خورد که گلی از گل های بهشت است،با آن یکی پاییز می رسد که مرا مبتلا کند...!...
ما را در سایت پاییز می رسد که مرا مبتلا کند...! دنبال می کنید

برچسب : اجازه,فرمایید,ببینم؟, نویسنده : 7bidmeshk7a بازدید : 85 تاريخ : دوشنبه 13 شهريور 1396 ساعت: 8:42


شادم به خیالِ تو چو مهتابِ شبانگاه
گر دامنِ وصلِ تو گرفتن نتوانم

با پرتوِ ماه آیم و چون سایه ی دیوار
گامی ز سرِ کوی تو رفتن نتوانم

عنوان از فاضل نظری و این دو بیت بالا از شفیعی کدکنی

اماش بمونه(:

پاییز می رسد که مرا مبتلا کند...!...
ما را در سایت پاییز می رسد که مرا مبتلا کند...! دنبال می کنید

برچسب : شادم, نویسنده : 7bidmeshk7a بازدید : 62 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 2:51